شبکههای عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network – ANN) یا به زبان سادهتر شبکههای عصبی سیستمها و روشهای محاسباتی نوینی هستند برای یادگیری ماشینی، نمایش دانش، و در انتها اعمال دانش به دست آمده در جهت بیشبینی پاسخهای خروجی از سامانههای پیچیده. ایدهٔ اصلی این گونه شبکهها (تا حدودی) الهامگرفته از شیوهٔ کارکرد سیستم عصبی زیستی، برای پردازش دادهها، و اطلاعات به منظور یادگیری و ایجاد دانش قرار دارد. عنصر کلیدی این ایده، ایجاد ساختارهایی جدید برای سامانهٔ پردازش اطلاعات است. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی فوق العاده بهمپیوسته با نام نورون تشکیل شده که برای حل یک مسأله با هم هماهنگ عمل میکنند و توسط سیناپسها(ارتباطات الکترومغناطیسی) اطلاعات را منتقل میکنند. در این شبکهها اگر یک سلول آسیب ببیند بقیه سلولها میتوانند نبود آنرا جبران کرده، و نیز در بازسازی آن سهیم باشند. این شبکهها قادر به یادگیریاند. مثلاً با اعمال سوزش به سلولهای عصبی لامسه، سلولها یاد میگیرند که به طرف جسم داغ نروند و با این الگوریتم سیستم میآموزد که خطای خود را اصلاح کند. یادگیری در این سیستمها به صورت تطبیقی صورت میگیرد، یعنی با استفاده ازمثالها وزن سیناپسها به گونهای تغییر میکند که در صورت دادن ورودیهای جدید، سیستم پاسخ درستی تولید کند.
توافق دقیقی بر تعریف شبکه عصبی در میان محققان وجود ندارد؛ اما اغلب آنها موافقند که شبکه عصبی شامل شبکهای از عناصر پردازش ساده (نورونها) است، که میتواند رفتار پیچیده کلی تعیین شدهای از ارتباط بین عناصر پردازش و پارامترهای عنصر را نمایش دهد. منبع اصلی و الهام بخش برای این تکنیک، از آزمایش سیستم مرکزی عصبی و نورونها (آکسونها، شاخههای متعدد سلولهای عصبی و محلهای تماس دو عصب)نشأت گرفتهاست، که یکی از قابل توجهترین عناصر پردازش اطلاعات سیستم عصبی را تشکیل میدهد. در یک مدل شبکه عصبی، گرههای ساده (بطور گسترده «نورون»، «نئورونها»، “PE«ها (»عناصر پردازش«) یا»واحدها«) برای تشکیل شبکهای از گرهها، به هم متصل شده اند—به همین دلیل به آن، اصطلاح»شبکههای عصبی” اطلاق میشود. در حالی که یک شبکه عصبی نباید به خودی خود سازگارپذیر باشد، استفاده عملی از آن بواسطه الگوریتمهایی امکان پذیر است، که جهت تغییر وزن ارتباطات در شبکه (به منظور تولید سیگنال موردنظر) طراحی شده باشد.
با استفاده از دانش برنامهنویسی رایانه میتوان ساختار دادهای طراحی کرد که همانند یک نرون عمل نماید. سپس با ایجاد شبکهای از این نورونهای مصنوعی به هم پیوسته، ایجاد یک الگوریتم آموزشی برای شبکه و اعمال این الگوریتم به شبکه آن را آموزش داد.
این شبکهها برای تخمین (Estimation) و تقریب (Approximation)کارایی بسیار بالایی از خود نشان دادهاند. گستره کاربرد این مدلهای ریاضی بر گرفته از عملکرد مغز انسان، بسیار وسیع میباشد که به عنوان چند نمونه کوچک میتوان استفاده از این ابزار ریاضی در پردازش سیگنالهای بیولوییکی، مخابراتی و الکترونیکی تا کمک در نجوم و فضا نوردی را نام برد.
اگر یک شبکه را همارز با یک گراف بدانیم، فرایند آموزش شبکه تعیین نمودن وزن هر یال و bias اولیهٔ خواهد بود.
شبکه عصبی
شبکه عصبی یک سیستم ارگانی شامل نورونها میباشد که اعمال و واکنش جانداران را هماهنگ میسازد و سیگنالها را به بخشهای متفاوت بدن میفرستد. در بیشتر جانداران سیستم عصبی شامل دو بخش مرکزی و بخش جانبی است. در استفادههای جدیدتر این عبارت به شبکه عصبی مصنوعی که از نورونهایی مصنوعی ساخته شدهاست هم اشاره دارد. بنابراین عبارت ‘شبکه عصبی’ در حالت کلی به دو مفهوم مختلف شبکهٔ عصبی زیستی و شبکهٔ عصبی مصنوعی مختلف اشاره دارد.
توصیف
نام سیستم عصبی از اعصاب گرفته میشود. در حالت کلی، یک شبکه عصبی زیستی از مجموعه یا مجموعهای از نورونهای به صورت فیزیکی به هم متصل یا از لحاظ عملکردی به هم وابسته تشکیل شدهاست. هر نورون میتواند به تعداد بسیار زیادی از نورونها وصل باشد و تعداد کل نورونها و اتصالات بین آنها میتواند بسیار زیاد باشد. اتصالات، که به آنها سیناپس گفته میشود، معمولاً از آکسونها و دندریتها تشکلیل شدهاند.
هوش مصنوعی و مدل سازی شناختی سعی بر این دارند که بعضی از خصوصیات شبکههای عصبی را شبیه سازی کنند. این دو اگرچه در روشهاشان به هم شبیه هستند اما هدف هوش مصنوعی حل مسائل مشخصی است در حالی که هدف مدل سازی شناختی ساخت مدلهای ریاضی سامانههای نورونی زیستی است.
شبکههای عصبی زیستی
شبکههای عصبی زیستی مجموعهای بسیار عظیم از پردازشگرهای موازی به نام نورون اند که به صورت هماهنگ برای حل مسئله عمل میکنند و توسط سیناپسها (ارتباطهای الکترومغناطیسی) اطلاعات را منتقل میکنند. در این شبکهها اگر یک سلول آسیب ببیند بقیه سلولها میتوانند نبود آنرا جبران کرده و نیز در بازسازی آن سهیم باشند. این شبکهها قادر به یادگیری اند. مثلا با اعمال سوزش به سلولهای عصبی لامسه، سلولها یاد میگیرند که به طرف جسم داغ نروند و با این الگوریتم سامانه میآموزد که خطای خود را اصلاح کند. یادگیری در این سامانهها به صورت تطبیقی صورت میگیرد، یعنی با استفاده ازمثالها وزن سیناپسها به گونهای تغییر میکند که در صورت دادن ورودیهای تازه سامانه پاسخ درستی تولید کند.
معرفی شبکه عصبی مصنوعی
شبکه عصبی مصنوعی یک سامانه پردازشی دادهها است که از مغز انسان ایده گرفته و پردازش دادهها را به عهدهٔ پردازندههای کوچک و بسیار زیادی سپرده که به صورت شبکهای به هم پیوسته و موازی با یکدیگر رفتار میکنند تا یک مسئله را حل نمایند. در این شبکهها به کمک دانش برنامه نویسی، ساختار دادهای طراحی میشود که میتواند همانند نورون عمل کند. که به این ساختارداده نورون گفته میشود. بعد باایجاد شبکهای بین این نورونها و اعمال یک الگوریتم آموزشی به آن، شبکه را آموزش میدهند.
در این حافظه یا شبکهٔ عصبی نورونها دارای دو حالت فعال (روشن یا ۱) و غیرفعال (خاموش یا ۰) اند و هر یال (سیناپس یا ارتباط بین گرهها) دارای یک وزن میباشد. یالهای با وزن مثبت، موجب تحریک یا فعال کردن گره غیر فعال بعدی میشوند و یالهای با وزن منفی، گره متصل بعدی را غیر فعال یا مهار (در صورتی که فعال بوده باشد) میکنند.
نورون مصنوعی
یک نورون مصنوعی سامانهای است با تعداد زیادی ورودی و تنها یک خروجی. نورون دارای دو حالت میباشد، حالت آموزش و حالت عملکرد. در حالت آموزش نورون یاد میگیرد که در مقابل الگوهای ورودی خاص برانگیخته شود و یا در اصطلاح آتش کند. در حالت عملکرد وقتی یک الگوی ورودی شناسایی شده وارد شود، خروجی متناظر با آن ارائه میشود. اگر ورودی جزء ورودیهای از پیش شناسایی شده نباشد، قوانین آتش برای بر انگیختگی یا عدم آن تصمیم گیری میکند.
از نورونهای انسان تا نورون مصنوعی
با کنار گذاشتن برخی از خواص حیاتی نورونها و ارتباطات درونی آنها میتوان یک مدل ابتدایی از نورون را به وسیله کامپیوتر شبیه سازی کرد.
ساختار شبکههای عصبی
یک شبکه عصبی شامل اجزای سازنده لایهها و وزنها میباشد. رفتار شبکه نیز وابسته به ارتباط بین اعضا است. در حالت کلی در شبکههای عصبی سه نوع لایه نورونی وجود دارد:
لایه ورودی: دریافت اطلاعات خامی که به شبکه تغذیه شدهاست.
لایههای پنهان: عملکرد این لایهها به وسیله ورودیها و وزن ارتباط بین آنها و لایههای پنهان تعیین میشود. وزنهای بین واحدهای ورودی و پنهان تعیین میکند که چه وقت یک واحد پنهان باید فعال شود.
لایه خروجی: عملکرد واحد خروجی بسته به فعالیت واحد پنهان و وزن ارتباط بین واحد پنهان و خروجی میباشد.
شبکههای تک لایه و چند لایهای نیز وجود دارند که سازماندهی تک لایه که در آن تمام واحدها به یک لایه اتصال دارند بیشترین مورد استفاده را دارد و پتانسیل محاسباتی بیشتری نسبت به سازماندهیهای چند لایه دارد. در شبکههای چند لایه واحدها به وسیله لایهها شماره گذاری میشوند (به جای دنبال کردن شماره گذاری سراسری).
هر دو لایه از یک شبکه به وسیله وزنها و در واقع اتصالات با هم ارتباط مییابند. در شبکههای عصبی چند نوع اتصال و یا پیوند وزنی وجود دارد: پیشرو: بیشترین پیوندها از این نوع است که در آن سیگنالها تنها در یک جهت حرکت میکنند. از ورودی به خروجی هیچ بازخوردی (حلقه) وجود ندارد. خروجی هر لایه بر همان لایه تاثیری ندارد.
پسرو: دادهها از گرههای لایه بالا به گرههای لایه پایین بازخورانده میشوند.
جانبی: خروجی گرههای هر لایه به عنوان ورودی گرههای همان لایه استفاده میشوند.
تقسیم بندی شبکههای عصبی
بر مبنای روش آموزش به چهار دسته تقسیم میشوند:
وزن ثابت: آموزشی در کار نیست و مقادیر وزنها به هنگام نمیشود. کاربرد: بهینه سازی اطلاعات (کاهش حجم، تفکیک پذیری و فشرده سازی) و حافظههای تناظری
آموزش بدون سرپرست: وزنها فقط بر اساس ورودیها اصلاح میشوند و خروجی مطلوب وجود ندارد تا با مقایسه خروجی شبکه با آن و تعیین مقدار خطا وزنها اصلاح شود. وزنها فقط بر اساس اطلاعات الگوهای ورودی به هنگام میشوند. هدف استخراج مشخصههای الگوهای ورودی بر اساس راهبرد خوشه یابی و یا دستهبندی و تشخیص شباهتها (تشکیل گروههایی با الگوی مشابه) میباشد، بدون اینکه خروجی یا کلاسهای متناظر با الگوهای ورودی از قبل مشخص باشد. این یاد گیری معمولاً بر پایه شیوه برترین هم خوانی انجام میگیرد. شبکه بدون سرپرست وزنهای خود را بر پایه خروجی حاصل شده از ورودی تغییر میدهد تا در برخورد بعدی پاسخ مناسبی را برای این ورودی داشته باشد. در نتیجه شبکه یاد میگیرد چگونه به ورودی پاسخ بدهد. اصولا هدف این است که با تکنیک نورون غالب نورونی که بیشترین تحریک آغازین را دارد برگزیده شود. بنابر این در شبکههای بدون سرپرست یافتن نورون غالب یکی از مهمترین کارها است.
آموزش با سرپرست: به ازای هر دسته از الگوهای ورودی خروجیهای متناظر نیز به شبکه نشان داده میشود و تغییر وزنها تا موقعی صورت میگیرد که اختلاف خروجی شبکه به ازای الگوهای آموزشی از خروجیهای مطلوب در حد خطای قابل قبولی باشد. در این روشها یا از خروجیها به وزنها ارتباط وجود دارد یا خلا به صورت پس انتشار از لایه خروجی به ورودی توزیع شدهاست و وزنها اصلاح میشوند. هدف طرح شبکهای است که ابتدا با استفاده از دادههای آموزشی موجود، آموزش ببیند و سپس با ارائه بردار ورودی به شبکه که ممکن است شبکه آن را قبلا فراگرفته یا نگرفته باشد کلاس آن را تشخیص دهد. چنین شبکهای به طور گسترده برای کارهای تشخیص الگو به کار گرفته میشود.
آموزش تقویتی: کیفیت عملکرد سامانه به صورت گام به گام نسبت به زمان بهبود مییابد. الگوهای آموزشی وجود ندارد اما با استفاده از سیگنالی به نام نقاد بیانی از خوب و یا بد بودن رفتار سامانه بدست میآید (حالتی بین یادگیری با سرپرست و بدون سرپرست).
کاربرد شبکههای عصبی
شبکههای عصبی مصنوعی دارای دامنه کاربرد وسیعی میباشند از جمله سامانههای آنالیز ریسک، کنترل هواپیما بدون خلبان، آنالیز کیفیت جوشکاری، آنالیز کیفیت کامپیوتر، آزمایش اتاق اورژانس، اکتشاف نفت و گاز، سامانههای تشخیص ترمز کامیون، تخمین ریسک وام، شناسایی طیفی، تشخیص دارو، فرآیندهای کنترل صنعتی، مدیریت خطا، تشخیص صدا، تشخیص هپاتیت، بازیابی اطلاعات راه دور، شناسایی مینهای زیردریایی، تشخیص اشیاء سه بعدی و دست نوشتهها و چهره و… در کل میتوان کاربردهای شبکههای عصبی را به صورت زیر دسته بندی کرد: تناظر (شبکه الگوهای مغشوش وبه هم ریختهرا بازشناسی میکند)، خوشه یابی، دسته بندی، شناسایی، بازسازی الگو، تعمیم دهی (به دست آوردن یک پاسخ صحیح برای محرک ورودی که قبلا به شبکه آموزش داده نشده)، بهینه سازی. امروزه شبکههای عصبی در کاربردهای مختلفی نظیر مسائل تشخیص الگو که خود شامل مسائلی مانند تشخیص خط، شناسایی گفتار، پردازش تصویر و مسائلی از این دست میشود و نیز مسائل دسته بندی مانند دسته بندی متون یا تصاویر، به کار میروند. در کنترل یا مدل سازی سامانههایی که ساختار داخلی ناشناخته یا بسیار پیچیدهای دارند نیز به صورت روز افزون از شبکههای عصبی مصنوعی استفاده میشود. به عنوان مثال میتوان در کنترل ورودی یک موتور از یک شبکه عصبی استفاده نمود که در این صورت شبکه عصبی خود تابع کنترل را یاد خواهد گرفت.
معایب شبکههای عصبی
با وجود برتریهایی که شبکههای عصبی نسبت به سامانههای مرسوم دارند، معایبی نیز دارند که پژوهشگران این رشته تلاش دارند که آنها را به حداقل برسانند، از جمله:
قواعد یا دستورات مشخصی برای طراحی شبکه جهت یک کاربرد اختیاری وجود ندارد.
در مورد مسائل مدل سازی، صرفاً نمیتوان با استفاده از شبکه عصبی به فیزیک مساله پی برد. به عبارت دیگر مرتبط ساختن پارامترها یا ساختار شبکه به پارامترهای فرآیند معمولاً غیر ممکن است.
دقت نتایج بستگی زیادی به اندازه مجموعه آموزش دارد.
آموزش شبکه ممکن است مشکل ویا حتی غیر ممکن باشد.
پیش بینی عملکرد آینده شبکه (عمومیت یافتن) آن به سادگی امکان پذیر نیست.
شبکه عصبی و هوش مصنوعی
شبکههای عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network – ANN) یا به زبان سادهتر شبکههای عصبی سیستمها و روشهای محاسباتی نوینی هستند برای یادگیری ماشینی، نمایش دانش، و در انتها اعمال دانش به دست آمده در جهت بیشبینی پاسخهای خروجی از سامانههای پیچیده. ایدهٔ اصلی این گونه شبکهها (تا حدودی) الهامگرفته از شیوهٔ کارکرد سیستم عصبی زیستی، برای پردازش دادهها، و اطلاعات به منظور یادگیری و ایجاد دانش قرار دارد. عنصر کلیدی این ایده، ایجاد ساختارهایی جدید برای سامانهٔ پردازش اطلاعات است. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی فوق العاده بهمپیوسته با نام نورون تشکیل شده که برای حل یک مسأله با هم هماهنگ عمل میکنند و توسط سیناپسها(ارتباطات الکترومغناطیسی) اطلاعات را منتقل میکنند. در این شبکهها اگر یک سلول آسیب ببیند بقیه سلولها میتوانند نبود آنرا جبران کرده، و نیز در بازسازی آن سهیم باشند. این شبکهها قادر به یادگیریاند. مثلا با اعمال سوزش به سلولهای عصبی لامسه، سلولها یاد میگیرند که به طرف جسم داغ نروند و با این الگوریتم سیستم میآموزد که خطای خود را اصلاح کند. یادگیری در این سیستمها به صورت تطبیقی صورت میگیرد، یعنی با استفاده ازمثالها وزن سیناپسها به گونهای تغییر میکند که در صورت دادن ورودیهای جدید، سیستم پاسخ درستی تولید کند.
توافق دقیقی بر تعریف شبکه عصبی در میان محققان وجود ندارد؛ اما اغلب آنها موافقند که شبکه عصبی شامل شبکهای از عناصر پردازش ساده (نورونها) است، که میتواند رفتار پیچیده کلی تعیین شدهای از ارتباط بین عناصر پردازش و پارامترهای عنصر را نمایش دهد. منبع اصلی و الهام بخش برای این تکنیک، از آزمایش سیستم مرکزی عصبی و نورونها (آکسونها، شاخههای متعدد سلولهای عصبی و محلهای تماس دو عصب)نشأت گرفتهاست، که یکی از قابل توجهترین عناصر پردازش اطلاعات سیستم عصبی را تشکیل میدهد. در یک مدل شبکه عصبی، گرههای ساده (بطور گسترده «نورون»، «نئورونها»، “PE«ها (»عناصر پردازش«) یا»واحدها«) برای تشکیل شبکهای از گرهها، به هم متصل شده اند—به همین دلیل به آن، اصطلاح»شبکههای عصبی” اطلاق میشود. در حالی که یک شبکه عصبی نباید به خودی خود سازگارپذیر باشد، استفاده عملی از آن بواسطه الگوریتمهایی امکان پذیر است، که جهت تغییر وزن ارتباطات در شبکه (به منظور تولید سیگنال موردنظر) طراحی شده باشد.
با استفاده از دانش برنامهنویسی رایانه میتوان ساختار دادهای طراحی کرد که همانند یک نرون عمل نماید. سپس با ایجاد شبکهای از این نورونهای مصنوعی به هم پیوسته، ایجاد یک الگوریتم آموزشی برای شبکه و اعمال این الگوریتم به شبکه آن را آموزش داد.
این شبکهها برای تخمین (Estimation) و تقریب (Approximation)کارایی بسیار بالایی از خود نشان دادهاند. گستره کاربرد این مدلهای ریاضی بر گرفته از عملکرد مغز انسان، بسیار وسیع میباشد که به عنوان چند نمونه کوچک میتوان استفاده از این ابزار ریاضی در پردازش سیگنالهای بیولوییکی، مخابراتی و الکترونیکی تا کمک در نجوم و فضا نوردی را نام برد.
اگر یک شبکه را همارز با یک گراف بدانیم، فرآیند آموزش شبکه تعیین نمودن وزن هر یال و bias اولیهٔ خواهد بود.
شبکههای عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network)
شبکههای عصبی مصنوعی از مباحث جدیدی است که دانشمندان علوم کامپیوتر به آن علاقمند شدهاند و برای پیشرفت هرچه بیشتر علوم کامپیوتر وقت و هزینه بسیاری را صرف آن کرده و میکنند. این موضوع با ایده گرفتن از سیستم عصبی بدن انسان و با هدف شبیهسازی هرچه بیشتر کامپیوتر به انسان شکل گرفت و تا حال به خوبی پیشرفته است. از جمله کاربردهای این بحث میتوان از شناسایی الگوها, پردازش تصویر و رویت, هوش مصنوعی, کنترل رباتها و موارد بسیار دیگر نام برد. ما در این مقاله پس از مقدمه به مسائل در خور شبکههای عصبی مصنوعی و نیز کاربردهای آن خواهیم پرداخت, در ادامه Perceptron ها را که یکی از مهمترین الگوریتمهای شبکههای عصبی مصنوعی میباشد معرفی میکنیم.
1- مقدمه
1-1- ایده پیدایش شبکههای عصبی مصنوعی
آیا کامپیوتر میتواند همان نوع از محاسباتی را که یک فرد هوشمند انجام میدهد به کار گیرد؟
بسیاری از دانشمندان عقیده داشته ودارند که این بحث باید مورد توجه قرار گیرد. شبکههای عصبی در حل مسائل یک جهت جدید و متمایز نسبت به کامپیترهای عمومی میگشود. کامپیوترهای عمومی از یک الگوریتم استفاده میکنند یعنی برای حل مسائل از یک سری دستورات از پیش تعیین شده پیروی میکنند مگر در مواقع ویژهای که کامپیوتر نیاز به یکسری اطلاعات برای حل مسئله دارد. و همین مسئله توانایی پردازش را از کامپیوترهای عمومی به مسائلی که ما قبلا فهمیدهایم و روش حل آنها را شناختهایم محدود میکند و تنها سرعت عمل و قدرت در حل نمونههای بزرگتر را به همراه دارند. اما کامپیوترها باید به قدری مفید باشند که بتوانند کارهایی را انجام دهند که واقعا ما نمیدانیم چگونه باید آنها را انجام دهیم.
1-2- بررسی سلولهای مغزی افراد
تحقیق درباره سلولهای مغزی افراد و همچنین شناخت Neuron ها یا رشتههای مغزی وبیان یک راه نسبتا متفاوت که یک سیستم هوشمند را بنا میکند شروع شد. مغز بشر متشکل از میلیونها نرون عصبی منحصر بفرد است واین رشتههای عصبی به اشکال و اندازههای مختلف تغییر میکنند.. هر نرون عموما یک هسته دارد و یکسری سلولهای عصبی Axon (آکسون)ـ که علائم خروجی را به سلولهای عصبی نرون دیگر حمل میکنندـ و Dendrite ها (شاخههای سلولهای عصبی). علائم در سلولهای عصبی میان شاخههای سلولهای عصبی ونواحی خروجی جریان دارند.
در اینجا برای حالت برانگیزش باید آشفتگی از یک حدی تجاوز کند که آستانه یا سرحد نامیده میشود و پس از برانگیزش نرونها پیامهایی برای نرونهای دیگر میفرستند و خود را برای دریافت و پاسخ به اطلاعات عمومی آماده میکنند.
1-3- تاریخچه
شبکههای عصبی دهها سال است که جلب توجه میکنند وتاکنون راه حلهایی برای استفاده از هوش بشری ارائه شده است. اولین نرون مصنوعی درسال 1943 توسط نروفیزیولوژیست وارنمککالوک و منطق دان والترپیتز تولید شد.در دهه 60 به دلایلی که خارج از بحث این مقاله است مردم بهسوی شبکههای عصبی متمایل شدند و تنها در دهه 80 دانشمندان تواناییهای واقعی شبکههای عصبی را دیدند.
2- شبکههای عصبی مصنوعی
2-1- شبکههای عصبی مصنوعی
شبکههای عصبی شبیه به مغز انسان اطلاعاتی را پردازش میکنند. شبکه از تعداد زیادی سلولهای عصبی(Neuron ها) تشکیل شده با پردازشی بسیار بزرگ و بههم پیوسته که در حل موازی مسائل ویژه مشغول به کارند.
یادگیری شبکههای عصبی از طریق مثالهاست. آنها برای انجام یک کار خاص برنامهریزی نشدهاند. مثالها باید با دقت بسیار بالایی انتخاب شوند والا زمان مفید هدر خواهد رفت و یا حتی ممکن است شبکه به طور ناقص دایر شود و در اینجا راهی برای فهمیدن اینکه سیستم معیوب است یا خیر وجود ندارد مگر اینکه خطایی رخ دهد.
شبکههای عصبی مصنوعی یک ترکیبی از مجموعه نرونهاست و البته نرونهای مصنوعیای که بسیار شبیه به نرونهای زیستی کار میکنند. و بدین گونه است که ورودیهای زیادی با وزنهای مختلف میگیرد و یک خروجی که به ورودی وابسته است تولید میکند. نرونهای زیستی میتوانند در حال برانگیزش باشند یا نباشند. ( وقتی یک نرون برانگیخته میشود ضربه علائم خروجی آن مقداری کمتر از 100 هرتز است)
شبکههای عصبی استفاده وسیعی در شناسایی الگوها دارند زیرا از خودشان قابلیت آن را دارند که بطور عمومی به ورودیهای غیر منتظره نیز پاسخ دهند. در طول ساخت نرونها میآموزند که چگونه الگوهای ویژه گوناگون را تشخیص دهند. اگر الگویی پذیرفته شود در حالی که در طول اجرا ورودی با خروجی مرتبط نباشد، نرون از مجموعهای از الگوهایی که سابقا آموخته خروجیی را که شبیه به الگو میباشد وکمترین تفاوت را با ورودی دارد انتخاب میکند. این روال عموما فراخوانی میشود.
مثال:
وقتی که ورودی نرون 1111 باشد چهار ورودی بر حسب برانگیزش مرتب شدهاند و وقتی ورودیهای 0000 را داریم نرون برای برانگیزش مرتب نیست. قاعده عمومی این است که نرونها مایلند برانگیخته شوند وقتی که ورودیها 0111 ، 1011 ، 1101 ، 1110 یا 1111 باشند و در صورتی که ورودی آنها 1000 ، 0001 ، 0010 ، 0100 یا 0000 باشند مایل به برانگیخته شدن نیستند.
شناسایی الگوهای پیچیده سطح بالا میتواند به وسیله شبکهای از نرونها انجام شود و بدین ترتیب نام آن را شبکههای عصبی مصنوعی گذاشتند. اکنون شبکههای عصبی کاربردهای زیادی دارند(درمنطق وکلام و شناسایی عکسها)البته شناسایی الگوهامیتواند بهطور موفقیت آمیز بر روی کامپیوترهای عمومی انجام شود. این شبکههای عمومی که برای شناسایی الگوها استفاده میشوند Feed-Forward نامیده میشدند زیرا آنها یک بازخورد (Feed-Back) داشتند. آنها بهطور ساده ورودیها را با خروجیها میآمیختند. اما شناسایی الگوها به تدریج کاملتر شد بهطوریکه بر روی کامپیوترهای عمومی با سیستم خاص خودشان بهسختی انجام میشد پس برای شناسایی الگوها شبکههای Feed-Forward کافی نبودند.
در شبکههای عصبی خروجی هر نرون به ورودی نرونهای مجاورش متصل شده است. شبکههای عصبی نمیتوانند معجزه کنند اما اگر به درستی استفاده شوند نتایج شگفتانگیزی خواهند داشت.
2-2- مشخصات مسائل در خور شبکههای عصبی مصنوعی Artificial Neural Network
تقلید از ساختارهای محاسباتی سیستم زیستی ممکن است ایده اصلی نمونههای محاسباتی برای ساخت کلاسهایی از مسائل باشد. از جمله این مسائل میتوان از مسائل مشکل NP که شامل مسائل طبقهبندی شده، زمانبندیشده، جستجو وغیره نام برد، کلاس مسائل شناسایی الگوها، افراد و موضوعات مشخص را در دیدار و تماس با آنها میشناسد و کلاس مربوط به دادههای ناقص، اشتباه، متناقض، فازی و احتمالی. این مسائل توسط همه یا برخی از موارد زیر توصیف میشوند:
یک فضای مسئله با بعد بزرگ، پیچیده، ناشناخته با اثرات متقابل پیچیده ریاضیوار بین متغییرها و یک فضای راهحل که ممکن است خالی باشد(شامل یک راهحل یکتا یا بیشتر ، شامل تعدادی از راهحلهای مفید)به نظر میرسد ANN ها راهحلهایی برای مسائلی که با ورودیهای حسی بیشتر درگیرند ارائه میدهد(صحبتکردن، دیدن، شناسایی دستخط و…).
2-3- کاربردهای شبکههای عصبی مصنوعی ANN
میتوان موارد زیر را از کاربردهای شبکههای عصبی مصنوعی ذکر کرد:
پردازش تصویر و دید( Image processing and computer vision )
پردازش علائم( Signal processing ): شامل ریختشناسی و تجزیه و تحلیل علائم مربوط به زمینلرزهها و…
شناسایی الگوها( Pattern recognition ): شامل شناسایی چهره، اثر انگشت، تشخیص نوع صدا و نوع صحبت کردن، دستخط و …
پزشکی( Medicine ): شامل تجزیه و تحلیل و تشخیص علائم دستگاه ضرباننگار قلب (الکتروکاردیوگرافیک)، تشخیص امراض گوناگون و …
سیستمهای نظامی( Military systems ): شامل ردیابی مینهای زیردریایی، دستهبندی صداهای نابههنجار و مخل در رادارها و شناسایی گوینده رزمی.
سیستمهای تجاری( Financial systems ): شامل تجزیه و تحلیل انبار مغازهها، ارزیابی واقعی املاک و …
برنامهریزی، کنترل و جستجو( Planning, control, and search ): شامل اجرای موازی مسائل و کنترل رباتها.
هوش مصنوعی( Artificial intelligence ): شامل برخی سیستمهای طبی و اجرای سیستمهای خبره.
سیستمهای قدرت( Power systems ): شامل برآورد وضعیت سیستم، ردیابی سریع و دستهبندی ردیابی، ردیابی خطا و ترمیم آن، پیشبینی و برآورد تخمین امنیت.
–انواع یادگیری برای شبکه های عصبی:
1.یادگیری با ناظر
در یادگیری با ناظر به قانون یاد گیری مجموعه ای از زوجهای داده ها به نام داده های یادگیری (Pi,Ti)i={1 … l } می دهند که در آن Pi ورودی به شبکه و Ti خروجی مطلوب شبکه برای ورودی Pi است. پس از اعمال ورودی Pi به شبکه عصبی در خروجی شبکه ai با Ti مقایسه شده و سپس خطای یادگیری محاسبه و از آن در جهت تنظیم پارامترهای شبکه استفاده می شود به گونه ای که اگر دفعه بعد به شبکه همان ورودی Pi اعمال شود خروجی شبکه به Ti نزدیکتر می گردد با توجه به این نکته که معلم سیستمی است که بر محیط وقوف دارد ( مثلا می داند که برای ورودی Pi خروجی مطلوب Ti است ).توجه داریم که محیط برای شبکه عصبی مجهول است . در لحظه k بردار ورودی Pi(k) با تابع توضیع احتمال معینی که برای شبکه عصبی نا معلوماست انتخاب و بطور همزمان به شبکه عصبی و معلم اعمال می شود . جواب مطلوب Ti(k) نیز توسط معلم به شبکه عصبی داده می شود . در حقیقت پاسخ مطلوب پاسخ بهینه ای است که شبکه عصبی برای ورودی مفروض باید به آن برسد . پارامترهای شبکه عصبی توسط دو سیگنال ورودی و خطا تنظیم می شود.به این صورت که پس از چند تکرار الگوریتم یادگیری که عموما توسط معادله تفاضلی بیان می شودبه پارامترهایی در فضای پارامترهای شبکه همگرا می شوند که برای آنها خطای یادگیری بسیار کوچک است و عملا شبکه عصبی شبکه عصبی معادل معلم می شود . یا به عبارتی دیگر اطلاعات مربوط به محیط (نگاشت بین TiوPi )که برای معلم روشن است به شبکه عصبی منتقل می شود و پس از این مرحله عملا می توان بجای معلم از شبکه عصبی استفاده کرد تا یادگیری تکمیل شود .
–2.یادگیری تشدیدی:
یک اشکال یادگیری با ناظر این است که شبکه عصبی ممکن است بدون معلم نتواند مواضع جدیدی را که توسط مجموعه داده های جدید تجربی پوشانده نشده است یاد بگیرد . یادگیری از نوع تشدیدی این محدودیت را برطرف می کند . این نوع یادگیری بطور on-line صورت می گیرد در حالی که یادگیری با ناظر را به دو صورت on-line & off-line می توان انجام داد. در حالت off-line می توان از یک سیستم محاسب با در اختیار داشتن داده های یادگیری استفاده کرد و طراحی شبکه عصبی را به پایان رساند . پس از مرحله طراحی و یادگیری شبکه عصبی به عنوان یک سیستم استاتیکی عمل می کند . اما در یادگیری on-line شبکه عصبی همراه با خود سیستم یادگیر در حال انجام کار است و از این رو مثل یک سیستم دینامیکی عمل می کند .
یادگیری از نوع تشدیدی یک یادگیری on-line از یک نگاشت ورودی-خروجی است . این کار از طریق یک پروسه سعی و خطا به صورتی انجام می پذیرد که یک شاخص اجرایی موسوم به سیگنال تشدید ماکزیمم شود و بنابر این الگوریتم نوعی از یادگیری با ناظر است که در آن به جای فراهم نمودن جواب واقعی ، به شبکه عددی که نشانگر میزان عملکرد شبکه است ارایه می شود. این بدین معنی است که اگر شبکه عصبی پارامترهایش را به گونه ای تغییر داد که منجر به یک حالت مساعد شد آنگاه تمایل سیستم یادگیر جهت تولید آن عمل خاص تقویت یا تشدید می شود . در غیر این صورت تمایل شبکه عصبی جهت تولید آن عمل خاص تضعیف می شود . یادگیری تقویتی مثل یادگیری با ناظر نیست و این الگوریتم بیشتر برای سیستمهای کنترلی کاربرد دارد .
–3. یادگیری بدون ناظر
در یادگیری بدون ناظر یا یادگیری خود سامانده پارامترهای شبکه عصبی تنها توسط پاسخ سیستم اصلاح و تنظیم می شوند . به عبارتی تنها اطلاعات دریافتی از محیط به شبکه را برداغرهای ورودی تشکیل می دهند. و در مقایسه با مورد بالا (یادگیری با ناظر) بردار جواب مطلوب به شبکه اعمال نمی شود . به عبارتی به شبکه عصبی هیچ نمونه ای از تابعی که قرار است بیاموزد داده نمی شود . در عمل می بینیم که یادگیری با ناظر در مورد شبکه هایی که از تعداد زیادی لایه های نرونی تشکیل شده باشند بسیار کند عمل می کند و در این گونه موارد تلفیق یادگیری با ناظر و بدون ناظر پیشنهاد می گردد .
[thrive_leads id='1265']